معنی کاشف نروژی قطب شمال
حل جدول
آموندسن
کاشف نروژی قطب جنوب
آموندس
آموندسن
کاشف قطب جنوب
آموندسن
ساکن قطب شمال
اسکیمو
جستجوگر نروژی دو قطب شمال و جنوب
آموندسن
فرهنگ فارسی هوشیار
واژه پیشنهادی
رابرت پیری
مردمان قطب شمال
اسکیمو
کاشف نروژی جنوبگان و فاتح قطب حنوب
روآل آموندسن
لغت نامه دهخدا
قطب. [ق ُ] (اِخ) ستاره ای است ساکن نزد قطب شمال که بدان جهات را معین کنند. (آنندراج) (منتهی الارب) (اقرب الموارد).
فارسی به عربی
ترکیز، قطب، محور
عربی به فارسی
نجیب زاده , ادم متنفذ , متشخص , قطب
فرهنگ معین
ملاک و مدار چیزی، بزرگ و مهتر قوم، هر یک از طرفین محور کره زمین که آن ها را قطب شمال و قطب جنوب می گویند، جزء رسانای یک دستگاه که جریان برق از آن خارج یا به آن وارد می شود. [خوانش: (قُ) [ع.] (اِ.)]
معادل ابجد
2149